معنی داستانی از جمالزاده

حل جدول

داستانی از جمالزاده

نمک گندیده


محمدعلی جمالزاده

اولین داستانهای کوتاه فارسی در ایران را نوشت

اولین داستان های کوتاه فارسی در ایران را نوشت


اثر جمالزاده

صحرای محشر

آدم بدنام ، آسمان و ریسمان ،تلخ و شیرین ، خاک و آدم ، دارالمجانین ، راه آب نامه ، سر وته یک کرباس ، شاهکار ، شورآباد ، صحرای محشر ، صندوقچه اسرار ، عموحسینعلی ، غیر از خدا هیچکس نبود ، فارسی شکر است ، قلتشن دیوان ، کهنه و نو ، مرکب محو ، نمک گندیده ، هزارپیشه ، هفت کشور ، یاد و یادبود ، یکی بود یکی نبود

راه آب‌ نامه


اثری از محمدعلی جمالزاده

شاهکار

راه آب نامه

فارسی شکر است

هفت کشور

دارالمجانین

یکی بود یکی نبود

عمو حسینعلی

مرکب محو

کهنه و نو

شورآباد

صحرای محشر

تلخ و شیرین

خاک و آدم

محمد علی جمالزاده پدر داستان کوتاه فارسی است. او نخستین مجموعهٔ داستان‌های کوتاه ایرانی را با عنوان یکی بود و یکی نبود در سال ۱۳۰۰ در برلین منتشر ساخت. جمالزاده در سال ۱۹۶۵ نامزد جایزه نوبل ادبیات گردید. داستان‌های جمالزاده انتقادی (از وضع زمانه)، ساده، طنزآمیز و آکنده از ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات عامیانه است. وی در سال ۱۳۷۶ در ۱۰۵ سالگی در یک آسایشگاه سالمندان در ژنو، سوئیس درگذشت.

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

داستانی

داستانی. (ص نسبی) سزاوارِ مَثَل زدن. مَثَل زدنی.
- داستانی شدن، سزاوارِ مَثَل زدن گردیدن. مَثَل زدنی شدن. درخورِ شهره شدن گردیدن. درخورِ مَثَل ِ سائر گشتن شدن:
سخن کز دهان بزرگان رود
چو نیکو بُوَد داستانی شود.
ابوشکور.
مکافات ِ بد گر کنی نیکوی
به گیتی درون داستانی شوی.
فردوسی.
|| (حامص) (در ترکیب): همداستانی. موافقت. مرافقت.

داستانی. (اِخ) ابوعبداﷲ. حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده (مؤلف به سال 730 هَ. ق.) در فصل چهارم از باب پنجم نام وی در عداد مشایخ قبل از زمان خویش آورده است. (تاریخ گزیده چ اروپا ص 795). و نیز رجوع به «داستان » (نام محل) شود.

سخن بزرگان

جمالزاده

گر نیک بنگری دنیا و هر آنچه در آن است را چون ترازویی خواهی یافت که سنگش گرسنگی و پاره سنگش شهوت است. پر کردن معده و خالی کردن کیسه ی شهوت، جذر و مد این دریای بی نام و ننگ هزار رنگی است که نامش زندگی است.

فرهنگ فارسی هوشیار

داستانی

(صفت) منسوب به داستان. قصه یی روایی اساطیری، مقابل تاریخی: جمشید پادشاهیست داستانی.

مترادف و متضاد زبان فارسی

داستانی

خرافی، غیرواقعی، افسانه‌ای، رمانتیک، روایی، قصه‌ای، اساطیری،
(متضاد) واقعی

فرهنگ معین

داستانی

(ص نسب.) منسوب به داستان، قصه ی ی، روایی، اساطیری. مق تاریخی.

معادل ابجد

داستانی از جمالزاده

625

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری